نخستين شرط يك جنگِ تن به تن شرافتمندانه، برابري در مقابل دشمن است. آنجا كه تحقير مي كنيم نمي توانيم بجنگيم، آنجا كه فرمان مي رانيم،آنجا كه چيزي را پايين تر از خود مي بينيم، نبايد بجنگيم. راه و روشِ جنگي من در چهار اصل خلاصه مي شود:
١- يكم اينكه من فقط به چيزهاي پيروزمند حمله مي كنم و اگر لازم باشد صبر مي كنم تا پيروز شوند .٢- دوم اينكه فقط آنگاه به چيزي حمله مي كنم كه بدانم هيچ متحدي ندارم، تك وتنها هستم و تنها خودم را به خطر مي اندازم..
٣- سوم اين كه من هرگز به اشخاص حمله نمي كنم، من فقط شخص را به عنوان ذره بيني به كار مي گيرم كه با آن بشود يك وضعيتِ بحرانيِ عمومي را كه نهان و به سختي دريافتني است، رويت پذير كنم.٤- چهارم اينكه من فقط به چيزهايي حمله مي كنم كه از اختلافات شخصي مبرا باشند و هيچ گونه پيشزمينه ي تجاربِ تلخِ شخصي در آن ها نباشد. در عوض، حمله كردن براي من نشانه ي نيك خواهي، و حتي در مواردي گواهِ قدرشناسي است.
اينك آن انسان - چرا چنين فرزانه ام
فردريش ويلهلم نيچه
ترجمه: بهروز صفدري