"يأس"زماني پيش مي آيد كه انسان در نااميدي گير مي كند، و طبعاً به جايگاهي از لحاظ روحي وارد مي شود كه علم امروز (روانشناسي)، آن را افسردگي مي نامد و نوعي بيماري تلقي مي شود در حالي كه اين حالت روحي بيماري نيست، بلكه عجز و ناتواني انسان در بدست آوردن و برآورده كردن ميل دروني اوست.اين ميل يا خواسته براي هر انساني، سطحي متفاوت دارد. انساني كه بيشتر پا در ناشناخته مي گذارد، بيشتر و عميق تر با اين حالت روحي مواجه مي شود. حال اگر همان انسان از دسته ي انسان هاي اخلاق گرا باشد، مجدداً دچار يأس يا نااميدي عميق تري مي شود، زيرا نادانستن و اخلاق دو عاملي است كه موانع بزرگي بر سر راه رسيدن يك انسان به تمايلات و خواست هاي دروني اش قرار مي دهند.البته هميشه يأس و نااميدي با قابليت هاي يك انسان ارتباط تنگاتنگ دارند.